باسلام شب جمعه یادی کنم ازمرحوم سیدمرتضی محمودزاده حجازی که کوچه قدیم ما به کوچه حجازی معروف بودایشان صدای بسیار رسایی داشت که درتکیه بازار ساوه بدون بلندگواشعاروغزل های خوبی میخواندبسیارمتواضع وانسان دوست داشتنی بود دوره ابتدایی که بودم گاهی ازجلوخانه مرحوم حجازی می‌گذشتم باخودزمزمه میکردخانمش هم ازسادات بود همسایه هااحترام خاصی قائل بودند؛ روزی باخوداین شعررازمزمه میکردکه صدایش درکوچه می آمد گرگ اجل یکا یک ازاین گله میبرد این گله رابین که چه آسوده می چرد وقتی سرکلاس ازمعلم پرسیدم آقاگرگ اجل کی ‌؟ گفت؛ منظورعزرائیل که جان انسان‌ها می‌گیرد؛ گفتم کجامیبرد گفت؛ بهشت گفتم؛ مگربهشت بدکه عزرائیل راگرگ خطاب می کنند معلمان نگاهی کرد وگفت؛ بزرگ شدی گرگ اجل رابهتر میشناسی

ارسال : حاج رضا رایگان ساوجی