شعری با لهجه ساوه ای از استاد نعمتی

ساوه ایران

۱۱ ماه پیش
 

شعری با لهجه ساوه ای از استاد نعمتی

محمد شرافت, [۲۸.۰۸.۱۷ ۰۸:۵۶]
[Forwarded from شهرساوه | SaVeH CitY]
*** شعری با لهجه ساوه ای از استاد نعمتی  ***
یادت بخیر زندگی سُوِه‌ی قِدیم
اون دِورُنا کی فِرشِ خُنا بود دو تا گیلیم
قالی کوجا و مبل کوجا، صِندِلی کوجا
اینا کوجا و اون خُنای کاگِلی کوجا
اِز رادیو و تِلویزیون هیش خَبر نِبود
تو زندگی اِزین چیزا اصلاً اثِر نِبود
یک کُرسی بود و ده تا بِچه، هام بُبا و نَنِه
کِی داشت هر بِچه‌ای باسْ خودِش خُنِه؟
آخِه بِرار فصل زَمِستُن نِبود خیار
تُرشاله بود و سِنجِه و اِنجیل و هام اِنار
اُوگوشت و آش شُلِّه و هام آش تَرْخِنِه
گاهی اُماج بود غِذا، گاهی اِشْگِنِه
ماکارُنی نِبود، نِه سُسیس و کالباس
دَم پُخت بود و دَم لَمِه و اسفناج ماس
سالی یِه دَفعِه عید، غِذا بود پـــِلِو رِفیق
هام یک خورشت قِیمه‌ِ اُوْتیلِ بس رِقیق
هَر خُنِه وار باسِ خودِش بود خودکِفا
اِز رَخت و اِزْ خوراک و هَمه چیز تا دِوا
اِز تُرخ مُرغ و رِوْغِن و از ماست و اِز کِرِه
اِز گوسفِند و بُنشِن و سَبزی یا نیِ تَرِه
هر کی تو خَنِه داشت تَمومِ غِذای خود
جز خود نِداشت تِکیه مِگِه بر خُدای خود
هَر کَس کی داشت لَنگِه گَندم و یک چَپُش
دِر دِلْ نداشت هیچ غمی بود شاد و خوش
یادِش بِخیر عید چه خوش بود وقتِمون
نِو بود شِوِ عید هَمه رَخْت و پَختِمون
خَرْ بود اتومبیل سوواری آره بــِرار
پیکان، پژه، بنز، کوجا بود تو این دیار
اِز مُرغِی اُوْ تو سِوْدِه می‌بردیم تو خُنِمون
سِوِ دو کاره بود هِمیشه رو شُنِمون
مِهرِ عِروس بود هَمِش چار تا صد تومِن
نِه یک هِزار سِکّه و یک خُنِه مِهر زن
تو خُو دِ نیم‌بیدیم کی بشه این جوری سُوِه
راستی کی این بیداریه یا این که تو خُوِه
یک سُوِه داشتیم همه خویش و آشنا
بودِند مَردُمُن هَمِه یک رنگ و بی ریا
دَرداکی رِفتْ نعمتی این لَهجه زین دِیار
در ساوه نامه مُندِه اِزین لَهجه یادگار
معنی لغات
دِورُنا: دوران‌ها
کی: که
خُنا: خانه‌ها
گیلیم: گلیم
کوجا: کجا
کاگلی: کاه‌گلی
هیش: هیچ
بُبا: بابا
هام: با
تُرشاله: برگه زرد آلوی خشک
اُوتیل: آبکی
خُنه وار: خانوار
چَپُش: گوسفند نر
نیم‌بیدیم: نمی‌دیدیم
اُماج: آش ساده
مُرغِی: آب انبار
سِوْ: کوزه
هَمِش: فقط
شُنِه: شانه، کتف
تو خُو دِ: در خواب هم
بِشِه: بشو
یانی: یعنی
یا: اینجا یعنی "تا"
سِوِ دو کاره: کوزه‌ای که دو برابر کوزه معمولی ظرفیت آب دارد.
ساوه‌نام: کتابی است که به وسیله چهار نفر از محققان ساوجی درباره نوشته شده است
گردآوری و تهیه مطالب و عکس از کانال رسمی  شهر ساوه
????????????????????????????????
??♦️کانال رسمی ساوه ای های مقیم تلگرام !!!
بزرگترین اجتماع ساوه ای ها در دنیای مجازی
https://telegram.me/SaVehCiitY ??  لینک کانال
????????????????????????????????
 ۰ نظر ۸۴ بازدید

 

 
 

حاج نورالله کسایی ساوجی

حاج نورالله کسایی ساوجی

مرحوم  حاج نورالله کسایی ساوجی فرزند حاج ابومحمد فرزند حاج یوسف .. مادرش مرحومه سیده فاطمه قریشی  داماد مرحوم حاج میرزا عباس طهمورثی خیاط .مرحوم حاج نورالله وبرادرش مرحوم حاج تقی وپدرشان از کاسب بازاری خوش نام متدین با اخلاق وآشنا وعمل در کسب روزی حلال  مردم ساوه می شناسند.

 

فرزندان  متدین ومتخصص وخدوم به جامعه. آقایان مصطفی .مرتضی .حسین وداماشان محمد مهدی مرتجی وفریور متقی  میباشد

روحش شاد

تهیه کننده / محمد شرافت 12 مراد 1397

احترام به پدرومادر
یکی از واجبات دین مقدس اسلام 
شاخص تحکیم نظام خانواده است

 

 

ادامه نوشته

 صنعت گردشگری در ساوه محله قدیمی ساوه

صنعت گردشگری در ساوه محله قدیمی ساوه

https://www.aparat.com/v/kti45          -   اپارات ببنیم

صنعت گردشگری در ساوه محله قدیمی ساوه    ( محله های قدیمی ساوه 
قاسم آباد ساوه
زینبیه ساوه
یحیی آباد ساوه
امین آباد ساوه
اسکندر آباد ساوه
یاقوت آباد ساوه
محله آهنگران ساوه
محله صولت آباد ساوه
محله باغچه تریاک ساوه
محله سید اسحاق ساوه
کوچه راهدار ساوه
محله سید بورزا ساوه
محله عبدل آباد ساوه
محله خلیل جهان بیک ساوه
محله تپه عشرتی ساوه
محله حاج بلوک ساوه
محله پیغمبری ساوه
محله سیرخورای ساوه (فلاحت ) 

 و محله حسینخانه کوچه شهیدی (آقا شیخ اسدالله مجتهدی ساوه ای) میتوان با حفظ ونگهداری آن بعنوان نمونه از ساوه قدیم به همشهریان ساوجی وکشور وجهان معرفی شود تهیه کتتده /مهندس محمد شرافت 11 تیر 1397 خاطرات بسیار جالب در ذهن دارم تقدیم شما خواهم نموددر وبلاگ صنعت گردشگری شهرستان ساوه http://savehgardesh.blogfa.com/

ساوه از شهرهای قدیمی ایران باستانی است. یکی از محله قدیمی ساوه بنام  مخله حسین خانه کوچه شهیدی ( آقا شیخ اسدالله مجتهدی ساوه ای )  نام دارد محله اکثر از خانواده اصیل ساوجی خانواده شهیدی - مددی . توکلیان .محمدی.حکیمی .سمایی پزشک .نجات .غفاری .مچتهدی .حجت الاسلامی . امیدوار .عاملی .قطب .یوسفی و..

این محله بن بست بود ازطریق  چهار خانواده به دیگر محله  ارتباط داشت منزل نجات به کوچه حاج سالار وازخانه عاملی به محله رضوانی واز منزل امیدوار به کوچه محله حسین خانه واز منزل حجت الاسلامی به محله خیابان رضوانی ارتیاط رفت آمد داشتند . همه خانواده با هم فامیل ومهربان  روابط اجتماعی بسیار عالی  ودوست بودند . همه پشت بان هاخانه ها به یک دیگر ارتیاط داشت . اکثر خانه ها دارای بیرونی واندرونی داشت واکثر خانواده ها داری آب انبار .تنور ومطبخ داشتد .توالت دور از محل زندگی بود واتاقها به سمت شرقی وغربی بود دارای بادگیر خنک کننده داشتد.زندگی بسیار ساده وکم خرج داشتند وبه همدیگر نان وآتش هدیه می کردند همه خانواده ارحال هم باخبر بودند .امنیت  محله با هم بودند مسافرت می رفتند کلید خانه به همسایه ها واگذار می نموند

در ایام نوروز  وعید فطر وعید غدیر  به خانواده بزرگ شهر مخصوصا آقا شیخ اسدالله مجتهدی  آقا شریعتمدارساوجی  ودیگر آقایان می آمدند برکت کیسه  دوشاهی یک قرن دریافت می داشتند..

 تهیه کننده .محمد شرافت

 

+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۷ ساعت 5:34 توسط مهندس محمد شرافت ساوجی

ادامه نوشته

دست نوشته با لجهه  ساوه ای به قلم حاج حاج یوسف  ساوجی

 دست نوشته با لجهه  ساوه ای به قلم حاج حاج یوسف  ساوجی

 

https://www.aparat.com/v/JIo3d

https://www.aparat.com/v/0CKOx

 
تاريخ : دوشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۷
ص۱
سلام‌ای‌خورده‌طلا،
نگیری‌بِلا‌ای‌شهرِ‌سَلمُن
بِشنِو‌از‌سُوه‌دادا،
این‌کُنه‌شهرِ‌عَدِ‌باستُن
تونگو‌شهر،بیگو‌اوستو
نِیگه‌‌هزار‌دَستُن
مردمش‌ساده‌وسالم،
همگی‌عاشق‌مِهمُن
گُوه‌شیر‌ده‌شده‌این
‌شهر،باسه‌اِراکُ‌اُستُن
سلام‌ای‌خورده‌طلا،
نگیری‌بِلا‌ای‌شهر‌سَلمُن
می‌دُنی‌قَحطُ‌الرجال‌‌
توی‌این‌شهر‌سُوه
رئیساش‌خارجییِن،
همه‌اِز‌اونوَره‌اُوه
دَکُ‌وپُزاشون‌بُلا،
دوروغکینه‌همه‌چُوه
مِثدِ‌این‌رئیسا‌پیدا،
نیمیشه‌توهَمه‌دِورُن
سلام‌ای‌خورده‌طلا،
نگیری‌بِلا‌ای‌شهرِسَلمُن
بِگِم‌از‌شَرداری‌وُشردارُ
ُ‌اون‌پیاده‌راهش
بِگِم‌از‌خیابُنا،دست
‌اِندازایه‌مِثلِ‌چاهش
وَختی‌توش‌میفته‌
آدم،درمییا‌آهش
دوتا‌گُل‌پیدا‌نیمیشه،
وسط‌این‌هَمه‌مِیدُن
سلام‌ای‌خورده‌طلا،
نگیری‌بِلا‌ای‌شهر‌سَلمُن

 

 

ادامه نوشته